سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال سیدالشهدا علیه‌السلام در ورود کاروان به کربلا

شاعر : رضا قربانی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن
قالب شعر : غزل

من از لبت شـنـیـدم، تا اسم کـربلا را            دادند دست روحم، درد و غم و بلا را
مانند تو
ز من هم پوشیده نیست اسرار            می‌بـیـنم ابتـدا را، می‌خـوانم انتـهـا را


روز ده مــحــرم روز قـرارتــان بـود            تو زود آمدی تا راضـی کـنی خـدا را
گـفـتـنـد میـهـمـانید، اما چه میهـمانی؟            فعلا که تا به امروز، با ما نشد
مـدارا
در ابتدا که یا رب، مهمان نیزه‌هـائـیم            خـتم به خـیر فـرما، پـایـان ماجـرا را

اینها که راه ما را در کـربلا گـرفـتـند            دیـروز در مـدیـنـه بـسـتـنـد راه ما را
من عهد
بسته‌ام با، مادر که با تو باشم            بفرستـشـان مدیـنه، زن‌ها و بچه‌ها را
ای‌کاش قبل از آنکه، خیمه به پا نمایی            می‌کندی ای برادر، در دشت قبر ما را
لب تر کنی عزیزم، سر می‌دهم به جایت            تغـیـیر می‌دهم من، تقـدیر را قضا را
تا قـتـله‌گـاه از
تـل من راه می‌گـشـایـم            خواهند دید اینجـا موسای بی‌عـصا را
بر دوش تو شهادت بر دوش من اسارت            بسـپار دست زینب اولاد مصطـفی را

صد قطعه از تن تو در چشم زینب آمد            وقـتی نـگـاه کردم هر جای نـیـنـوا را
ای‌کاش بین گودال عصر دهم عزیزم            حـداقـل نـدزدنـد از پـیـکـرت عـبـا
را
حـق دارم ای برادر
دلـواپس تو باشـم            آورده کـوفه با خود خـولی بی‌حـیا را

نقد و بررسی